کاور مقاله «نقد فیلم Me Before You: از «مادر اژدهاها» تا پرستار بیماران، اونم بدون هیچ دورهٔ آموزشی!»
تصویر اصلی مقاله «نقد فیلم Me Before You: از «مادر اژدهاها» تا پرستار بیماران، اونم بدون هیچ دورهٔ آموزشی!»
نقد فیلم Me Before You: از «مادر اژدهاها» تا پرستار بیماران، اونم بدون هیچ دورهٔ آموزشی!

نقد فیلم Me Before You: از «مادر اژدهاها» تا پرستار بیماران، اونم بدون هیچ دورهٔ آموزشی!

بعضی فیلم‌ها از همون اول معلومه که قراره به دست فراموشی سپرده بشن. نه اون‌قدر خوبن که تو ذهن بمونن، نه اون‌قدر بد که آدم یادشون کنه؛ فقط هستن و می‌گذرن. Me Before You دقیقاً یکی از همین فیلم‌هاست.

کارگردانی این فیلم رو تیا شاراک (که این اولین فیلم بلندشه) به عهده داشته و فیلمنامه هم توسط جوجو مویز (بر اساس کتاب خودش) نوشته شده.
Me Before You داستان «لوییزا» یا همون «لو» کلارک (امیلیا کلارک) و «ویل ترینر» (سم کلافلین) رو روایت می‌کنه. لو، یک پیشخدمت بیکارِیه که بالاخره موفق می‌شه شغلی رو به دست بیاره که هیچ‌کس دیگه حاضر نیست انجامش بده: مراقبت از ویلِ چهارضلع‌فلج، که بعد از تصادف با موتور سیکلت به این وضعیت افتاده.

لو تجربه‌ای در مراقبت از دیگران داره؟! شوخی می‌کنی؟ معلومه که نه.
همین‌جاست که یه سؤال جدی پیش میاد: چرا واقعاً مادر ویل، «کامیلا» (جنت مک‌تیر)، فکر می‌کنه لو انتخاب مناسبیه برای اینکه کنار پرستار ویل، «ناتان» (استفن پیکاک)، کار کنه؟ جواب این سؤال وقتی مشخص می‌شه، بیشتر از اون چیزیه که انتظار داری و حتی یه‌جورایی ترسناک به نظر میاد. بدتر از اون اینه که فیلم اصلاً این موضوع رو جدی یا منطقی بررسی نمی‌کنه.

همین مشکل رو توی گفت‌وگوهای کامیلا با شوهرش/پدر ویل، «استفن» (چارلز دنس)، هم می‌بینیم؛ جاهایی که قراره درباره وضعیت جسمی و روحی ویل صحبت کنن. اما به‌جای اینکه تصویری منسجم از کامیلا و استفن و نگاه خانواده به شرایط ویل نشون داده بشه، این صحنه‌ها بیشتر به نظر میاد فقط برای پیش بردن قصه یا دیکته کردن احساسات به تماشاگر اضافه شدن.

طبیعتاً بین لو و ویل کم‌کم یک رابطهٔ عاشقانه شکل می‌گیره. از طرف دیگه، لو یک دوست‌پسر به اسم «پاتریک» (متیو لوئیس) هم داره. لو و پاتریک سال‌هاست با هم قرار می‌ذارن، اما انگار تنها دلیل وجود این رابطه اینه که فیلم لازم داشته لو وقتی ویل رو می‌بینه، درگیر یک رابطه باشه.
در عمل، هیچ دلیلی وجود نداره که این دو نفر با هم باشن؛ نه علایق مشترکی دارن، نه دیدگاهشون به مسائل یکیه، و نه حتی کمترین جاذبه و شیمی‌ای بین لو و پاتریک دیده می‌شه.

احتمالاً این بخش آخر کاملاً عمدیه؛ چون می‌خواد به تماشاگر نشون بده که لو و ویل چه‌قدر با هم جور درمی‌آن و چه‌قدر خوب همدیگه رو درک می‌کنن ــ و واقعاً هم همین‌طوره.
کلافلین و کلارک دیالوگ‌ها و تعامل خیلی خوبی با هم دارن و موفق می‌شن لحظه‌های سبک‌تر فیلم رو ــ حتی اگر خیلی واقعی به نظر نرسن ــ حداقل گرم و دلنشین نشون بدن.

تمام لذت بردن از کل فیلم روی دوش کلارک و کلافلین افتاده. کلارک همیشه روی حالت «شدت ۱۱» بازی می‌کنه؛ یعنی پر از شور و شوق برای زندگیه، شور و شوقی که قرار بوده به بیننده هم منتقل بشه، ولی فقط بعضی وقت‌ها این اتفاق می‌افته. نکتهٔ جالب اینجاست که حتی وقتی این انرژی سرایت‌پذیر نیست، هیچ‌وقت هم آزاردهنده یا اعصاب‌خُردکن نمی‌شه.
از طرف دیگه، نقش کلافلین بیشتر خلاصه می‌شه به اخمو بودن، غمگین بودن، و گاهی اوقات دل باختن به لو.

Me Before You هیچ تمایلی نداره که جزئیات احساسات ویل نسبت به مصدومیتش رو بررسی کنه، در حالی که کل فیلم اساساً از همین مصدومیت شکل گرفته. و به همین دلیل، بخشی که می‌تونست صحنهٔ درخشان و نمایش قدرتمند کلافلین باشه، به جای اون به یکی از کم‌اهمیت‌ترین نقش‌ها تبدیل شده.
فیلم به جای اینکه تلاش کنه از بازی بازیگرها و اتفاقات، احساس واقعی به بیننده منتقل کنه، ترجیح می‌ده با موسیقی این کارو انجام بده و گاهی حتی به سرعت از یک قطعه موسیقی به قطعهٔ بعدی می‌ره تا منظورش رو برسونه.

بین کلافلین، کلارک، مک‌تیر، لوئیس، دنس، پیکاک، برندن کوایل، جنا کولمن و بقیهٔ بازیگرانی که نقش شخصیت‌هایی رو بازی می‌کنن که از مجموعه‌ای از اتفاقات عمیقاً دردناک و سخت می‌گذرن، انتظار می‌ره تماشاگر هم واکنش احساسی نشون بده، اما چنین چیزی عملاً وجود نداره.
حداقل فیلم تونسته چند خندهٔ کوتاه از تماشاگر دربیاره. بیشتر این لحظات از سبک لباس پوشیدن لو ناشی می‌شه که یه جورایی شبیه «Ugly Betty»ه.

در واقع، آدم تقریباً انتظار داره که یه جایی از فیلم کسی به «Ugly Betty» اشاره کنه، اما همچین چیزی پیش نمیاد. هیچ بحثی هم دربارهٔ اثر «فلورنس نایتینگل» مطرح نمی‌شه و این واقعاً گیج‌کننده‌ست. نه کسی تو خانوادهٔ لو این موضوع رو مطرح می‌کنه، نه کسی تو خانوادهٔ ویل. حتی وقتی رابطهٔ پاتریک با لو خراب می‌شه و اون تلاش می‌کنه ارتباطشون رو حفظ کنه، باز هم هیچ اشاره‌ای به این موضوع نمی‌کنه.

در حالی که Me Before You تو دنیای واقعی اتفاق می‌افته، فیلم آن‌قدر درگیر به‌وجود آوردن لحظات آشکار و اجتناب‌ناپذیریه که همه انتظار دارن از داستان، که انگار چشماش بسته‌ست. فیلم هر کاری که لازمه انجام می‌ده تا اون لحظات به‌وجود بیان و در این مسیر همهٔ چیزهای دیگه رو نادیده می‌گیره.

نتیجه‌گیری
به جای اینکه واقعاً پیامدهای یک آسیب جدی رو بررسی کنه یا بفهمه عشق و احترام یعنی چی، Me Before You خوشحاله که فقط از یک لحظه به لحظهٔ بعدی بپره. فیلم از اوج‌ها و فرودهای احساسی فرار می‌کنه و از ابتدا تا انتها فقط روی سطح داستان حرکت می‌کنه، بدون اینکه چیزی بیشتر از یک داستان ساده با دو بازیگر جذاب ارائه بده.


گفت‌وگو

سرحال باش، خوش بگذرون. نامهربون نباش. راحت ایده‌ها رو نقد کن، نه آدم‌ها رو. رفتار بد رو گزارش بده.
راهنمای جامعه ما رو بخون.
هنوز کسی نظرشو درباره این موضوع نگفته. یه کامنت بذار تا صدای تو اولین صدایی باشه که شنیده می‌شه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پربازدیدترین مطالب
پربحث‌ترین مطالب

آخرین مطالب